آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
در آستانه سال نو حضرت آیت الله اعرافی امام جمعه میبد پیامی را همراه با نکاتی اصولی و راهبردی صادر کردند. خوب است که هنرمندان در فعالیت هنری سال جدید رهنمودهای ایشان را به کار گیرند .
به گزارش نارین نیوز متن پیام نوروزی ایشان به شرح زیر می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سال نو و فصل رویش گیاه و طبیعت و بیداری فطرت و فضیلت را گرامی میدارم و به مردم شریف و بویژه فرهیختگان، فرهنگیان، فرزانگان و جوانان ارجمند تبریک میگویم و بر همه پیامبران، امامان، صالحان، شهیدان و بویژه سرور زنان جهان و الگوی پاکیها و پایداریها حضرت زهرا (س)، درود میفرستم...
نوروز، همانطور که پیک بیداری طبیعت و نوزایی دشت و دمن و شکوفایی درخت و سبزه است، برای عارفان و هوشمندان الهامبخش نوزایی روان و نوسازی جان و بیداری وجدان و وصل جانان است، و همانگونه که ما به تفریح ، تفرج ، شادی و صفای طبیعی نیازمندیم، به صفای معنوی و شادی عرفانی و شکوفایی روحی نیاز مبرم داریم، نوروز صاحبان خرد و معرفت در درک حقیقت هستی و شیدایی در برابر مقام ربوبی و دلدادگی به لذتهای معنوی و بهرهگیری از تجربههای عرفانی،معنا مییابد و از اینرو است که “عارفان هر دمی دو عید کنند” و در نگاه آنان هر دم این جهان نو میشود و از جهان غیب فیض حیات میبارد، باید در این فصل نو و سال جدید از یک سو آداب پسندیده مهرورزی و نوعدوستی و مهربانی و دیدنیها و دوستیها و دستگیری از نیازمندان و تقویت روابط خویشاوندی و شهروندی و برادری دینی و ایمانی را، زنده نماییم و تعالی بخشیم و از سوی دیگر و با نگاهی فراتر و از افقی برتر در مبارزه با آسیبهای درونی و فریبهای شیطانی و حجابهای ظلمانی بکوشیم و زندگی نوین اخلاقی و معنوی و زیستی عرفانی و ایمانی آغاز نماییم و دل و جانمان را با تابش انوار بندگی خداوند، روشنی بخشیم و از شادی و لذتهای مادی و گذرا، به بلندای خوشیها و شادیهای آسمانی پرواز کنیم و در پرتو این عید باطنی و نوروز معنوی میتوان خانواده و جامعهای سالم و دور از آسیبها و کژیهای اجتماعی و اخلاقی بنیان نهاد و مسیر استقامت در راه خداوند و مبارزه با پلیدیها و پایداری در سختیها و تداوم گفتمان اصیل اسلام ناب و انقلاب اسلامی و راه امام و شهیدان سرافراز، را پیمود.
عید راستین هنگامی است که جان و جهان و جامعه و خانواده و دل و روان همه، جامه کهنه آلودگیها و زشتیها را در آورد و لباس نو و فاخر پارسایی و خردورزی و فضیلیتهای الهی و انسانی بپوشد و اینهمه نمیشود جز با مدد قدسی و راهنمایی و سرپرستی انسان کامل و ولیالله الاعظم “ارواحنا فداه”؛ سالی سرشار از شادی و پیروزی و کامیابی را برای همه عزیزان درخواست مینمایم و با استمداد از فضل الهی نکاتی اصولی و راهبردی را یادآوری مینمایم و مسئولان و ادارات و و نهادها و بخش خصوصی و عمومی و مردم عزیز را به توجه و عنایت بدانها فرا میخوانم:
۱- اصالت فرهنگ، دین و اخلاق و معنویت در همه برنامهها و فعالیتها و نگاه اسلامی و ارزشی و انقلابی به همه اقدامات و تحولات.
۲- اهتمام به رویکرد برنامهریزی راهبردی و کلان و نگاه عمیق کارشناسی در همه بخشها.
۳- عنایت به اسناد راهبردی و کلان کشوری در حوزههای علمی و فرهنگی و سایر بخشها و نیز اسناد راهبردی استانی و بویژه سند راهبردی منطقه.
۴- طراحی و تدوین اسناد راهبردی بخشی در همه نهادها و سازمانها و ادارات و بخشهای عمومی و خصوصی.
۵- بازسازی و ارتقابخشی و نظام اداری با بهرهگیری از فناوریهای نوین و ارزشهای سازمانی و منزه از آسیبها و مبتکر و خلاق و منظم.
۶- بازسازی نظام شورایی شهرستان و اصلاح شوراهای مزبور و تقویت کارشناسی آنها و پایهریزی اتاقهای فکر فعال.
۷- بهرهگیری از توان بخش خصوصی و نهادهای مردمی و فعالسازی آن با تاکید بر بسیج و موسسات خیریه.
۸- بهرهگیری از استعدادهای برتر و ظرفیت نخبگان در همه برنامهها و برنامهریزی برای آن.
۹- عنایت به طراحی شهر سالم و آباد و پیشرفته و همکاری همه در این زمینه بر اساس مبانی نظری و ارزشی اسلام.
۱۰- توجه ویژه به مناطق وابسته به شهر و روستاها و حواشی شهر بویژه مناطق جدید.
۱۱- تهیه سند مبارزه با فقر و فاصله طبقاتی و آسیبهای اجتماعی و اخلاقی و خانوادگی و اجرای آن و عنایت به طبقات محروم و مستمند و آسیبپذیر و حمایتهای لازم از آنان براساس عدالت محوری.
۱۲- شکلگیری منظومهای از نهادهای علمی و دانشگاهی و حوزهای و فرهنگی و آموزش و پرورش هماهنگ و پیشرفته و پویا و خلاق بر اساس پژوهشمحوری و تربیتمداری و ناظر به نیازهای اجتماعی با رویکرد کلان استانی، ملی و فراملی و سرآمد در شاخصهای توسعه، و پیگیری برنامه های سخت افزاری و نرم افزاری در زمینه توسعه و ارتقای واحدهای دانشگاهی و پژوهشی و حوزهای.
۱۳- توسعه و تکمیل و اصلاح زنجیره صنایع دستی و ماشینی و پیشرفته بر پایه اصل صنعت دانش بنیان، جامعه محور، پاک، برتر، کارگرمدار، منظومهای ، مستقل، صادرات محور، معنوی و فرهنگی.
۱۴- تعالی و توسعه رسانههای مکتوب و مجازی و هنری بر پایه اصول مردمی، اسلامی، انقلابی، ناظر به مشکلات، آسیبشناس، هوشمند، با بصیرت، معالجهگر و هدایتگر.
۱۵- بازسازی و تعالی و پویایی نهادهای دینی و فرهنگی خلاق و فعال و هماهنگ و هدایتگر بویژه در زمینه مساجد و آموزشها و فعالیت های قرآنی بخصوص در زمینه حفظ.
۱۶- ارتقای کارکرد اصناف و بخشهای خدماتی بر اساس موازین اسلامی و اخلاقی و مردم مدار و توانمند و ماهر و خدوم.
۱۷- بهرهگیری از همه ظرفیتهای قانونی و رسمی و مردمی در راستای توسعه کشاورزی و باغات و پارکها و فضاهای سبز.
۱۸- عنایت همگانی به همبستگی اجتماعی و هدایت و نظارت عمومی و ارشاد و راهنمایی همگانی و احیای فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر و احیای فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت.
۱۹- ارتقای بصیرت و مشارکت سیاسی و شناخت و شناساندن گفتمان انقلاب اسلامی با رویکرد تمدن اسلامی و نقش برجسته انقلاب و ایران اسلامی و مشارکت هوشمندانه در انتخاباتهای ریاست جمهوری و شوراها.
۲۰- اهتمام جدی به مقوله محیط زیست و هوای سالم از سوی همه مردم و بویژه از سوی صنایع.
۲۱- توجه اساسی به مواریث فرهنگی و تاریخی و گردشگری اسلامی و سالم.
۲۲- تأکید بر عدالت در بهداشت و درمان و ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی و تکمیل طرحهای نیمه تمام آن و تبدیل منطقه به قطب درمانی ملی و فراملی و حرکت به سمت دانشکده علوم پزشکی جامع.
۲۳- افزایش و ارتقای زیرساخت های خدمات شهری بویژه در زمینه فناوری های اطلاعاتی و مبلمان شهری.
۲۴- طراحی و پیگیری درآمدزایی و افزایش بودجه های بخش های خدماتی بویژه شهرداری و تکمیل طرح های نیمه تمام و پایه ریزی و آغاز چند طرح مهم از جمله ورودی ها و خروجی های شهر.
۲۵- در حوزه ورزش و جوانان گامهای بلندی برداشته شده است اما به هیچ نحو کافی نیست و انتظار می رود با همت والای مسئولان و بخش خصوصی شاهد تحول و در خشش بیشتر در این زمینه باشیم.
۲۶- تکمیل زنجیره دستاوردهای مهم سال ۱۳۹۱ در بخش تقسیمات، صنعت، دانشگاهی و… .
۲۷- اولویت بخشی به رویکرد فرهنگ مقاومت و اقتصاد مقاومت در همه برنامهها و زمینهها و نیز شعار سالی که رهبر ی معظم اعلام خواهند فرمود.
بی گمان میهن اسلامی میتواند به قلههای بلند پیشرفت و عدالت دست یابد و در این میان استان یزد با ظرفیتهای فراوان و شهرستان میبد با استعدادهای ممتاز شایسته دستیابی به سرآمدی و الگو شدن خواهد بود و پیمودن این راه با عنایات الهی و همتهای والا و توکل بر خداوند متعال میسر خواهد بود.
با آرزوی شادکامی و کامیابی و توفیقات الهی برای مردم عزیز بویژه جوانان برومند و مسئولان محترم و با آرزوی شفای جانبازان عزیز و بیماران ارجمند بویژه شفای کامل و عاجل دوست گرامی و نماینده الگو و خدوم حضرت حجةالاسلام و المسلمین آقای یحیی زاده “سلمه الله”.
والسلام علیکم و رحمةالله علیرضا اعرافی – امام جمعه میبد
۱- حسن جودکی مسئول پیش فروش بلیت های ۳۱امین جشنواره ی تئاتر فجر بیست و ششم دی ماه امسال، در گفتگو با فارس گفت: «۳۰ درصد هر سالن برای نمایشها به فروش میرسد.»
بعد از ظهر همان روز، جواد رمضانی مدیر طرح پیش فروش اینترنتی بلیت های جشنواره بین المللی تئاتر فجر در گفتگو با واحد مرکزی خبر گفت: «۵۰ درصد از بلیت های جشنواره از طریق پیش فروش اینترنتی در اختیار علاقه مندان قرار میگیرد.»
۲- دو روز بعد، جودکی با اعلام این که بلیت در نظر گرفته شده برای پیش فروش چندین نمایش تمام شده است، گفت: «ظرفیت پیش فروش اینترنتی بلیت آثار نمایشی ۳۰ درصد از گنجایش سالن اجراست… بلیت هایی که به عنوان سهمیه بخش دانشجویان در نظر گرفته شده است، ۱ بهمن ماه از ساعت ۱۰تا ۱۵ توزیع خواهند شد.»
۳- یکم بهمن، روز خرید حضوری بلیت هاست. حدود هفتاد نفر یک ساعت پیش از شروع رسمی فروش بلیت نام های خود را در فهرستی نوشته اند تا به نوبت بلیت های مورد نظرشان را خریداری کنند.
ساعت ده فرم هایی به افرادی که نام خود را در فهرست نوشته اند داده می شود تا بتوانند نام نمایش های مورد نظرشان را بنویسند و به ترتیب، بلیت ها را خریداری کنند. اعلام شده است که هرکسی می تواند برای هر نمایش، سه بلیت تهیه کند که یکی با تخفیف دانشجویی و دو تای دیگر به شکل آزاد محاسبه می شود.
ساعت یازده در حالی که فقط پانزده نفر اول فهرست، برای خرید بلیت رفته اند، اعلام می شود که بلیت های پنج نمایش به پایان رسیده است.
جالب تر این که کسی که مثلا یک فرم با شماره ۷۰ دارد اگر بخواهد بلیت آزاد هم بخرد یک فرم دیگر باید بگیرد که مثلا فرم شماره ۴۰۰ به او خواهد رسید.
۴- سالن استاد سمندریان تماشاخانه ی ایرانشهر، ۲۸۸ صندلی دارد. معمولا علاوه بر صندلی ها، تعدادی بلیت هم فروخته می شود تا افرادی با نشستن بر روی زمین تئاتر را ببینند. فرض کنیم با در نظر گرفتن شرایط مختلف، فقط ۲۰۰ صندلی ظرفیت برای دیدن تئاتر در نظر گرفته شود. سی درصد این مقدار، یعنی شصت صندلی. فرض کنیم همه ی آن پانزده نفر هم مثلا قصد دیدن نمایش «ویتسک» را داشته اند که در این سالن اجرا می شده است. و هرکدام هم سه بلیت تهیه کرده اند. یعنی چهل و پنج نفر. با همه ی این فرض ها هم ۹۵ صندلی از ظرفیت این سالن تا ساعت یازده روز اول بهمن پر شده است. ۱۰۵ صندلی باقی مانده چه می شود؟
۵- در اولین شب جشنواره، گزارشگر رادیو در مورد نمایش ترن که در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا می شود، می گوید که بخش زیادی از صندلی ها خالی است. این در حالیست که ساعت دوازده روز فروش بلیت، ظرفیت این نمایش، پر اعلام شده است.
۶- این طبیعی است که برای یک جشنواره، همه ی بلیت ها فروخته نشود و بخش زیادی از ظرفیت به مسئولین، هنرمندان، مهمان ها و… تخصیص یابد. اما وقتی شعار جشنواره ای «تئاتر برای همه» است، وقتی مسئولین جشنواره ای مدام از «استقبال مردم از تئاتر» حرف می زنند، فروش این چنینی بلیت ها چه معنایی دارد؟
از سوی دیگر چرا باید وقت مردم برای مسئولین آن قدر بی ارزش باشد که برای چنین ناهماهنگی هایی حتی عذرخواهی هم نکنند؟ چرا پیش از فروش حضوری، سخنی از ظرفیت تئاترها گفته نمی شود تا کسی بیهوده وقت خود را تلف نکند؟
بی نظمی زاید الوصف در فروش بلیت جوری است که انگار که بار اول باشد که در تئاتر شهر برای جشنواره ای بلیت ها به فروش می رسد. مثلا همین ورود دستی اصلاعات در یک تکه کاغذی که پشت در سالن چسبیده است و بعد از شاید حدود ۱۰۰ نفر دیگر اولویت افراد روی کاغذ به فراموشی سپرده می شود و به سبک گله ای بین جمعیت کاغذ توزیع می شود. کسی که روی کاغذ اولویت حدودا ۱۲۰ است برگه ای با نوبت ۴۲۰ می گیرد! آیا نمی شد مثل بانک ها یک دستگاه نوبت زن باشد که هر کس از راه می رسد نوبتی بگیرد و بنشیند تا صدایش کنند؟!
با این توصیف ها، آیا نگاه مسئولین به مردم مشتاق دیدن تئاترها را باید نگاه به «یک مشت سیاهی لشکر» بدانیم؟